عضوهای جدید ( پارت ۱۲ )

[ !این رمان واقعی نیست! ]
داشت داشت میرف تو دریا، خودکشی نکنه
بینا: سناااااااا اونی توروخدا برگرد نرووووو
از رفتن تو آب دریا میترسم نمیتونستم برم نجاتش بدم
همه اعضا اومدن، جین رنگ از رخسارش پرید
جین: د...داره چه غلطی میکنه؟ سناااااا
بدو رفت سمتش، آب تا گردن سنا بود ، جین سعی میکرد بکشتش سمت ساحل ولی نمیومد
جین: غلط کردم ، اینکارو نکن برگرد
نشستم زمین و گریه میکردم نگاشون میکردم
نامی اومد پیشم تا تنها نباشم
آخر جین محکم بغلش کرد و اومد سمت ساحل ولی سنا....
آب تو ریه هاش رفته بود نمیتونست نفس بکشه.
وقتی از آب اومدن بیرون جین گذاشتش زمین خودش نفس نفس میزد ولی با کمک بقیه داشت به هوشش میاورد
بعد از چند دقیقه بهوش اومد از جین فاصله گرف
سنا: چرا نزاشتی بمیرم وقتی برا هیشکی اهمیت ندارم... راست میگفتی با اومدن من به گروه ارمی ها هم کم شدن یا حداقل از نصف بیشترشون ازم متنفرن اهمیتیم نداره... باید میزآشتی بمیرم *بلند*
یونگی: تو که حالت خوب بود چی شد یه دقعه
سنا: ازتون مخفیش کردم
جیمین: چی رو
افسردگیم رو
جین: من....من .... متاسفم نباید اون حرفارو میزدم
سنا: اهمیتی نداره به هرحال حق با تو بود من از اولم نباید تو گروه میبودم
کوک: سنا این چه حرفیه میزنی، این همه طرفدار داری چرا اونارو نمیبینی
سنا: تعداد هیترا بیشتره*اروم*
نامی: مهم ما هفت نفریم که دوست داریم
جین: هشت

حمایت یادت نره کیوتی🙃🫶🏻

~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•
#رمان
#فیک
#خوناشام
#بی_تی_اس
#فیک_بی_تی_اس
#نامجون
#جین
#سوکجین
#آر_ام
#آرام
#فیک_جین
#فیک_نامجون
#فیک_نامجین
#bts
#BTS
#RM
#seokjin
#Namjoon
#Jin